یکی از بهترین و لذت بخش ترین تجربه های آموزشی ام دو سال تحصیل در هنرستان هنر استاد شهریار بود؛ جایی که صرفا رشته های هنر آموزش داده می شد که شامل طراحی، گرافیک، عکاسی و معماری بود. هنرستان به واسطه امکانات و تجهیزات و اساتید آن نه تنها در منطقه که در کشور نیز شاخص بود و از این لحاظ تحصیل در چنین هنرستانی با پذیرش محدود هنرجو انجام می شد؛ با خوش شانسی محض سال 82 وارد آن شدم و دو سال فرح بخش را در آن تجربه کردم؛ کلاس های خیلی خوب و مفیدی برگزار می شد، از ساعتها آموزش و کار در آتلیه معماری گرفته تا کلاس های طراحی با دست و ... نهایت استفاده را از کلاس ها می کردم و لذت می بردم.

زمانی که سال آخر هنرستان بودم قبولی تو کنکور کاردانی کار سختی بود و فقط تعداد محدودی از کلاس به دانشگاه راه می یافتند به طوری که از کلاس چهل نفره ما فقط سه نفرمان در همان سال از دانشگاه قبول شدیم؛ بازار کار نیاز مبرمی به تکنسین(فوق دیپلم) های معماری داشت و خیلی زود جذب شرکت ها می شدند و تعداد مهندسین معمار دارای پروانه اشتغال به تعداد انگشتان دست می رسید، با دیدن دانشجوی کارشناسی معماری نه تنها ما که اساتیدمان نیز ذوق می کردند و افتخار.

وقتی دوره کاردانی را به پایان رساندیم بازار کار پر شده بود از فارغ التحصیلان کاردان معمار و تعداد پذیرش هم زیاد شده بود ولی هنوز اشباع نشده بود. همان سال کارشناسی قبول شدیم و ظرفیت پذیرش نیز در همین سال دو برابر شده بود و اسم رشته از مهندسی معماری به مهندسی تکنولوژی معماری تغییر پیدا کرده بود، دوره را تمام کردیم به امید بهبود وضعیت و بهتر شدن اوضاع ولی خیلی چیزها در این سالها عوض شد و تغییر کرد تا اینکه سال پیش همزمان با فارغ التحصیلی ما اعلام کردند که کارشناسان فارغ التحصیل معماری ناپیوسته حق گرفتن پروانه اشتغال ندارند! چرا؟ چون دوسال هنرستان را بیشتر از دانشجویان دوره پیوسته خوانده بودیم و به جای یک کنکور در دو کنکور شرکت و پذیرفته شده بودیم و تعداد واحدهای گذرانیده مان در دوران دانشگاهی بیشتر از دوره های پیوسته بود!

ما که خود می دانیم اینها همه تبعات افزایش بی رویه و قارچی فارغ التحصیلان معماری است ولی آنها می گویند شما در دانشگاههای سطح پایینی درس خوانده اید و این یکی را به واقع راست هم می گویند چرا که من امکانات هنرستان را در دانشگاه ندیدم! آیا مقصر ما بودیم که در کنکور دولتی شرکت کردیم و از دانشگاههایی که خود آنها تعیین کرده بودند پذیرفته شدیم؟! و چه راحت با سرنوشتمان بازی کردند!

و یاد آن روز به خیر که در کلاس هنرستان به همراه معلممان  از دیدن دو دانشجوی کارشناسی ناپیوسته ذوق زده شدیم!

ناپیوسته های علمی کاربردی و تکنولوژی معماری قربانی یک تصمیم غیر قانونی



آرتیست؛ شاهکار سینما که آخرش بد تمام شد!