سینمای طاعون گرفته

|سینما ایران: عکاس ابراهیم روحی|


در زونکن اسنادشون تاریخ آخرین اکران هاشون اواخر سال 67 بود؛ از آن زمان فیلمی بر پرده این سینما (ایران) دیده نشده...
یکی که از بچگی در آن بوده و با آن (سینما ایران) بزرگ شده در مورد رونق آن زمان سینما حرف ها داشت... از فروش تنقلات در جلوی سینما تا ازدحام جمعیت جلوی پوسترهای فیلم و اکران فیلم های خاص...
ودیگری در مورد دعوایش در سینما و پرت کردن خودش از بالکن سینما حرف می زد، بالکنی که وجود نداشت!
و مردی که با نوستالژی آن سینما و خاطره اش زندگی می کرد ؛ رفت و داخل آن گم شد!
چیزی که ارزشمند بود رونق سینما بود... چیزی که الان وجود ندارد!


رویای آریزونا


|عکاس:ابراهیم روحی|


میترسیدم که اگه هیچ وقت، هیچ کاری نکنم، یه چیز بترکه، مثلا خودم |رویای آریزونا|




بعد نوشت:
سایت عکاسی قسمتی تحت عنوان "نقد عکس" داره که نقد های برتر رو در صفحه اصلی سایت منتشر می کنه ؛ نقد زیر از من برای عکس روبرو بود که به عنوان نقد عکس در سایت انتخاب و منتشر شد:



این قاب کلاسیک با این چهره آزرده و ترکیبی از نور لابلای کرکره پنجره و دود سیگار لای دستان بر روی چهره و آن فضای تاریک پس و پیش سوژه ما را با تمام تنهایی آن مرد همراه می کند و به دنیای اندوه وی هدایت می کند.
قطعا فضایی چنین با به همراهی سوژه ای در آن در نسبیتی از زمان به وجود آمده که ارزشمند بودن آن در انتقال حس عاری از ریای بازی ارزشمند گردیده است.


پیوند به بیرون: نقد عکس "Analogue Love" در سایت عکاسی

Pina  آلمانی با احساس

Pina German passionately


پینا باوش استاد شاخص رقص جهان که وقتی برای اولین بار در اولین صحنه فیلم "talk to her" دیدمش مشغول رقص در صحنه ای از تئاتر بود؛ رقصی که احساسی بود به طوری که هنگام اجرا یکی در کنارش حضور داشت و صندلی های اطراف را جابجا می کرد تا وی بر روی صندلی ها نیفتد (در واقع فضا را احساس نمی کرد!) این صحنه مرا بر آن داشت تا بیشتر در موردش جستجو کنم.
به تازگی متوجه فیلم "پینا" ساخته  ویم وندرس کارگردان آلمانی (هموطن پینا) که در مورد زندگی پینا است، شدم که در اواخر تابستان امسال اکران عمومی شده؛ فیلم به نوعی شکل مستند دارد چرا که شاگردان پینا که حالا خود اساتید زمان محسوب می شوند، با یک مکث طولانی به دوربین نگاه می کنند و سپس صدای ظبط شده شان در همان لحظه پخش می شود و سپس قطعه ای از اثر آن شخص نمایش داده می شود؛ در واقع شاید کارگردان فیلم با این کار می خواسته قدرت تفکر و فلسفه پینا براش را که بر جهان هنر گذاشته را به شکل غیر مستقیم نمایش دهد.
با نگاه کردن به آثار شاگردان پینا می توان یک شناخت اجمالی از خود وی پیدا کرد؛ چرا که همه ی آثار آنها با اینکه با خلاقیت های فردی شاخص و پررنگ هر کدام از آنها همراه است ولی همه ی آنها بویی از یک سبک می دهند. چگونگی این یکدستی را نمی دانم باید در چه چیزی جست شاید در حرکات آنها، شاید در لباس هایشان واز همه مهمتر شاید در ازخود بی خود شدنشان! وقتی آنها از استاد می گویند صحبت را از "ازخود بی خود شدن" به هنگام کار شروع می کنند. توصیه ای که پینا به همه آنها داشته و شاید حاصلش حس فراطبیعی است که در آنها به وجود آمده و نسبت به هرکدام از آنها منحصر به فرد است؛ فردی منبع الهام خود را صخره قرار داده و شخصی موی خویش را و شخصی خاک را و دیگری آب را و آن دیگری بند و ...
فیلم به سبک موزیکال است که در آن صحبت و سخن کم و آن وقتی وجود دارد، حساب شده است. فیلم حس را با موزیک و با حرکت منتقل می کند؛ در کل می توان گفت که پینا فیلم خاصی است که تفاوت فاحش با سایر فیلم ها دارد و آن تکیه بر حسی است که این بار از زبان رقاصانش بیان می شود.


پی نوشت 1: دیدن این فیلم را به معماران عزیز توصیه می کنم.

پی نوشت 2: ویم وندرس کارگردان آلمانی فیلم اعلام کرده که فیلم جدیدش را در مورد معماری و به سبک مستند و 3d آغاز کرده است. وی دلیل انتخاب موضوع معماری به عنوان فیلم جدیدش را تعداد زیاد دوستان معمارش اعلام کرده و به گفته خود با این کار سعی کرده به آنها نزدیک تر شود. وی در تشریح فیلم گفته که در حال حاضر اکثر معماران قبل از اینکه ساختمان طراحی شده ساخته شود آن را در محیط سه بعدی بازنمایی می کنند؛ و حتی قبل از ساخت آن می توانند وارد فضای آن شوند. او با اشاره به ساخت فیلمش در مورد معماری مدرن که در واقع به"حس مکان" و چگونگی تغییر عادات در زندگی روزمره مردم در استفاده از ساختمان ها و شهرها که آن را شکل داده می پردازد. وی حس مکان را که دغدغه بسیاری از معماران و فیلم سازان است را عامل مشترک و نزدیکی این دو حرفه به یکدیگر می داند؛ وی از اینکه قرار است این حس (حس مکان) را در فیلم خود ارایه دهد و یک تجربه معماری را کسب کند بسیار هیجان زده است.

پی نوشت 3: مشتاقانه منتظر اتمام فیلم وی هستم!


سکانس برتر از والتر گروپیوس

Best sequence of Walter Gropius 


Talk to her

با او حرف بزن


پی نوشت های قبل از متن!

پی نوشت 1: مدتها بود دلم واسه تماشای فیلم لک زده بود ولی یه حسی داشتم که نمی تونستم فیلم ببینم؛ فیلم های خیلی زیادی دارم که هنوز نتونستم ببینمشون ولی وقتی دلم فیلم دیدن خواست ترجیح دادم از فیلم های آرشیوم استفاده نکنم و دنبال یک فیلم دیگه برم! درضمن بعد از دیدن فیلم چند روز نمی تونستم از حسش بیرون بیام!

پی نوشت 2: در مورد پینا باوش رقاص آلمانی فیلم بعدا خواهم نوشت.


برای دیدن کامل پست به ادامه مطلب بروید.

ادامه نوشته

هنر آوانگارد – ظهور ویدئو

از مجموعه بررسی جنبش ها و هنرهای معاصر

  از دهه 1960 رسانه جدید موضوع بسیار بحث برانگیزی در هنرهای معاصر بوده است.عموما این گونه پنداشته می شود که روز چهاردهم اکتبر سال 1966 طلیعه ظهور رسانه جدید را رقم زده است. و این همان زمانی است که رابرت راشنبرگ با همکاری یک مهندس الکترونیک به نام بیلی کلوور مجموعه " نه بعد از ظهر: تئاتر و مهندسی" را در نیویورگ به اجرا درآورد.

یکی از دلایلی که هنر معاصر مجذوب ویدئو شد قدرت تاثیر این رسانه در بداهه پردازی بود که می توانست وسیله خوبی برای خلق "رویدادها" و "اجراها" که در گفتمان هنر پیشرو نقش مهمی را ایفا کردند، محسوب می شوند. بدین ترتیب آنچه که به نظر می رسید زودگذر باشد، به ناگاه تکرار پذیر و همیشگی گردید.


منبع: سمیع آذر، علی رضا. هنر جدید و جهانی شدن.

پی نوشت 1 : سال نو مبارک
پی نوشت 2 : از این پس مطالب نظری با عنوان هنر آوانگارد در وبلاگ خواهم گذاشت
پی نوشت 3 : طرح نهایی لوگو وبلاگ در عکس بالا با رنگ قرمز مشخص شده است.

فیلم های سیاسی سوژه روز کارگردانان بزرگ جهان

یادمه یه چند ماه پیش وقتی فیلم  shutter island  اسکورسیزی اومد و من رفتم فیلمو بگیرم یه چند ماهی از مراسم اسکار گذشته بود و فروشنده می گفت اگه این فیلم برای اسکار می رسید حتما جایزه رو می گرفت! وقتی فیلمو دیدم، بسیار لذت بردم و واقعا ایشون راست می گفتند که اگر...، فیلم سیاسی بود البته آخرای فیلم مفهومی-فلسفی شده بود که به نظر من یک فیلم فوق العاده از اسکورسیزی بود و لئوناردو دیکاپریو با بازی حرفه ایش به هرچه خوبتر شدن فیلم کمک کرده بود. این فیلم در سایت imdb  امتیاز 8.00 از 10.00 را به خود اختصاص داده که امتیاز خوبیه.

یه چند وقت بعد رومن پولانسکی با فیلم the ghost writer  بعد از مدت ها به سینما بازگشت، فیلمی بسیار عالی که فیلم داستان زندگی وزیر امور خارجه انگلیس را نشان می دهد(همه می گویند منظور پولانسکی تونی بلر بوده) که توسط یک نویسنده روایت می شود ولی زیباترین ایده این فیلم نه زندگی وزیر امور خارجه انگلیس بلکه زندگی یک نویسنده بود و مشکلاتی که در راه یک نویسنده متشخص و وفادار و صادق به وجود می آید ( نویسنده ای نا شناخته که تا آخر فیلم نیز اسمش معلوم نمی شود)... بهترین سکانس این فیلم سکانس آخر فیلم بود جایی که نویسنده با یک کتاب با ارزش خطی...(سکانس فوق العاده دوست داشتنی بود). این فیلم نیز از سایت imdb امتیاز 7.5 را به خود اختصاص داده.

اخیرا هم که فیلم سالت با کارگردانی فیلیپ نویس و با بازی آنجلینا جولی روانه سینما شد که فیلم سیاسی- تروریستی بود که از امتیازش تا به حال 6.5 است که امتیاز کمی است، البته این فیلم بیشتر اهمیتش به خاطر بازی آنجلینا جولی بود.

از کارگردانان ایرانی هم ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره فجر پارسال که با فیلم پر سروصدای به رنگ ارغوانی که به عنوان فیلم نخست جشنواره به نمایش درآمد می شود اشاره کرد، من این فیلمو اخیرا دیدم (یه چند روز پیش) شاید هم دلیل نوشتن مطلب با این موضوع ایده ای بود که با دیدن این فیلم به ذهنم رسید. به هر حال فیلم بسیار متفاوت با سینمای امروز ایران بود و شاید هیچ کسی بهتر از حاتمی کیا نمی توانست این چنین فیلمی بسازد.فیلم پلان های عالی داشت و اثر شاخصی از ابراهیم حاتمی کیا بود.

در کل من فیلم های سیاسی دوست ندارم آخه همیشه وابسته به یک گروهی ساخته می شه و سعی می کنند تماشاگر را احمق جلوه دهند و نظریات خود را به آنها تحمیل کنند که نمونه این فیلم ها را بسیار شاهد بوده ایم ولی فیلم هایی که در بالا اشاره کردم از بحث این چنین فیلم هایی دور هستند و چون توسط کارگردانان بزرگ و صاحب سبک ساخته شده اند، نتیجه کار بسیار شاخص و تماشاگر را به فکر فرو می برند و روند فیلم نه توسط کارگردان بلکه با قدرت تجزیه و تحلیل تماشاگر و تفکر او تعیین می گردد که از این جهت دوست داشتنی اند.

پی نوشت : با توجه به اینکه وبلاگ خیلی سنگین بود و دوستان در این مورد گلایه داشتند با حذف چند پست آخر (که عکس های زیادی داشت و دلیل اصلی سنگینی وبلاگ بود) امیدوارم این مشکل حل شده باشد.