پنج ماه زندان داوطلبانه!

1| شاید بهترین اسمی که می توان برای سپری کردن پنج ماه از زندگی در چهار دیوار متقاطع عمود برهم به ابعاد 3در4 متر، در نظر گرفت همان زندان باشد؛ البته زندان من یک پنجره برای دیدن قسمت محدودی از شهر و زندگی تکراری عده ای و نیز رصد آسمان به رنگها و شکل های مختلف داشت!
2| به مرخصی چند روزه ای بسنده کرده و چهار ماه دیگر را نیز در زندان سپری خواهم کرد! البته این بار زندان کمی رنگ تنوع هم به خود خواهد گرفت چرا که علاوه بر خواندن برای کنکور اردیبهشت آزاد باید برای اسکیس هم تلاش کنم و تمرین...
3| در این پنج ماه زندان، عکاسی تبدیل به دغدغه جدی ام شد و به خصوص این دو ماه آخر... یک روز به طور اتفاقی هنگام عکاسی به یک قابلیت دوربین ام پی بردم و آن وارد کردن زمان با حرکت دوربین و ثبت انتزاعی عکس در لحظه بود؛ و طی این چند وقت اخیر فقط از اتاقم چندین عکس گرفتم که همگی ابعاد جدیدی از اتاقم را نشانم دادند که تا حالا برای خودم نیز نامانوس بودند؛ عکس هایم را می توانید از اینجا ببینید.
4| کنکور خوب نبود! و سوالات فن و منظر به طور ویژه ای سخت بودند!
5| با اینکه به نظرم کنکور کار ناتمام دانشگاه را تمام می کند ولی کنکور تحصیلات تکمیلی و به خصوص معماری یک بی عدالتی محض به خصوص برای شهرستانی ها است!
علایقم معماری، عکاسی، فیلم و انیمیشن...